استراتژی و موقعیت دهی برند
یک کسب وکار موفق تنها به راهاندازی آن با سرمایه و نیروی کار محدود نمیشود. برندسازی یکی از بخشهای مهم یک کسب وکار موفق است. لزوم انجام برندسازی داشتن آگاهی و شناخت کامل استراتژی و موقعیت دهی برند است. در این مقاله سعی داریم اطلاعات مفیدی در این خصوص ارائه دهیم و مسیر را برای برندسازی شما هموارتر سازیم.
استراتژی و موقعیت دهی برند چیست؟
استراتژی و موقعیت دهی برند برنامهای است که با استفاده از آن یک برند مسیر رو به پیشرفتی را طی میکند و به اهداف خاصی که در نظر دارد دست مییابد. برندسازی مقولۀ مهمی است و بسیار فراگیر است. بهطوری که فقط منحصر به انتخاب نام یا طراحی لوگو و نوع تبلیغاتی که انجام میشود نیست بلکه مسائل مهمی از جمله اهداف و آگاهی دربارۀ رقبا را نیز شامل میشود. در ادامه به مهمترین مواردی که در استراتژی برند باید به آنها پرداخته شود اشاره میکنیم.
استراتژی و موقعیت دهی برند شامل چه مواردی است؟
هدف برند
قدم اول در استراتژی و موقعیت دهی برند مشخص کردن هدف برند است. هدف برند شامل دو بخش است. هدف کارکردی و هدف بینالمللی. هدف کارکردی به این معناست که چه میزان درامد از کسب وکارتان مد نظر شماست و در چه مدت زمانی میخواهید به آن برسید. و هدف بینالمللی به این مفهوم است که تا چه میزان میخواهید کسب وکار خود را توسعه دهید و آیا مقاصد بینالمللی هم دارید یا خیر.
هماهنگی و انسجام برند
یکی دیگر از استراتژی هایی که در موفقیت یک برند تأثیرگذار است هماهنگی و انسجام برند است. در واقع از ابتدای شروع کار یک برند باید همۀ فعالیتها در راستای اهداف برند باشد. از لوگویی که برای برند طراحی میشود تا ظاهر حسابهای کاربری و نوع فعالیت در شبکههای اجتماعی همگی باید در جهت اهدافی که از ابتدا برای برند در نظر گرفته میشود باشند و تغییر مسیر ندهند.
احساس برند
احساس برند یا برندسازی احساسی باعث میشود که مشتریان برای خرید یک برند احساسی عمل کنند نه منطقی. حتی در مواردی مشتریان حاضرند صرفا بهدلیل حس خوبی که از یک برند خاص میگیرند در ازای پرداخت پول بیشتر ولی مزیتی برابر با برندهای دیگر، آن را تهیه کنند. احساس برند بر اساس روانشناسی و رفتارشناسی جامعه عمل میکند.
انعطاف برند
انعطاف برند یکی دیگر از استراتژیهای برند است. ممکن است بعضیها انعطاف برند را با انسجام برند در تناقض ببینند. اما باید بگوییم که این دو هیچگونه مغایرتی با یکدیگر ندارند. انسجام برند حفظ یکپارچگی آن در راستای هدف است اما انعطاف برند، سازگاری آن با شرایط روز است. برای مثال وقتی یک شبکه اجتماعی جدید مانند اینستاگرام به دنیا معرفی شد و کاربران فراوانی را جذب کرد همۀ برندهای مشهور در این شبکه عضو شدند و شروع به فعالیت کردند. اگر برندی با شرایط روز خودش را وفق ندهد از دیگر رقبا جا میماند.
رقبای برند
یکی از عواملی که یک برند را همواره از سایر برندها پیشتاز میکند توجه به رقبا و تحلیل رفتارهای آنهاست. درواقع زمانی که شما رقبای خود را زیر نظر میگیرید میتوانید از موفقیتهایشان ایده بگیرید و یا شکستهای آنها را بررسی کرده و در صورت نیاز تغییر تاکتیک دهید. همچنین آگاهی از رقبا و برنامههای آنان برای شما چالشی رو به پیشرفت خواهد بود.
هویت برند
هویت برند در حقیقت همان چیزی است که یک برند را از برندهای دیگر متمایز میکند. هویت برند باعث میشود که مشتریان حتی اگر محصولی را در جای دیگری بجز وبسایت و فروشگاههای مخصوص آن برند ببینند باز هم تشخیص دهند که متعلق به کدام برند است. هویت برند میتواند شامل یک شیوۀ طراحی خاص برای محصولات، پکیجینگ و حتی شیوۀ تبلیغات یک برند باشد.
کارکنان برند
وقتی از استراتژی و موقعیت دهی برند صحبت میکنیم باید به همۀ جنبههای برند توجه کنیم. کارکنان یکی از عواملی هستند که به دلیل حضور در بخشهای مختلف و تعامل با مشتریها در جایگاه مهمی هستند. در انتخاب کارکنان بهتر است که به تناسب ویژگیهای آنان با برند توجه شود. برای مثال اگر برندی در زمینه وسایل سرگرمی کودکان فعالیت میکند باید کارکنانی شاد و پر انرژی که روابط خوبی با کودکان برقرار میکنند را استخدام کند. همچنین بهترین شیوه در تقسیم کار میان کارکنان این است که با توجه به روحیات و خصوصیات اخلاقی و شخصیتی آنها تقسیم کار صورت گیرد.
وفاداری به برند
این استراتژی به معنای قدردانی از مشتریان و طرفداران همیشگی برند است. طرفداران کسانی هستند که یک برند بدون داشتن آنها دوام نخواهد یافت. بنابراین باید نسبت به هواداران برند خود بی تفاوت نباشید و از طریق فعالیت در شبکههای اجتماعی و ارسال پیام با آنها در تعامل باشید.
همین الان شروع کنید
مقالات مرتبط
با خواندن مقالات به روز سایت بینا، مهارت های خود را در طراحی سایت افزایش دهید و همچنان در رقابت با رقبایتان، پیشتاز باشید.